
از صفر تا صد پرورش ، نگهداری ، مراقبت و خرید اسب با نکات ریز
در این مطلب سعی داریم شما را با پرورش نگهداری و مراقبت از اسب ها آشنا کنیم . همچنین در این مقاله مشخصات ظاهری و اخلاقی بهترین اسب ها و نکات مهم هنگام خرید اسب برای شما گزارش شده است که شما باید هنگام خرید اسب به انها توجه بفرمایید. در ادامه استانداردهاي محل نگهداري اسب و اصول تغذیه و خوراک اسبها و در پایان نیز انواع اسب های معروف را برای شما معرفی کرده ایم . باشد که مورد استفاده شما واقع شود.
اسب یا اسپ یا باره با نام علمیEquus ferus caballus, یکی از دو زیرگونههای اسب وحشی (Equus ferus) است. این جانور پستاندار و فَردسُم است و به تیره اسبیان تعلق دارد. فرگشت اسب از ۴۵ تا ۵۵ میلیون سال پیش به این سو آغاز شدهاست، گذشتهٔ اسبهای بزرگ و تکسم امروزی به جانورانی کوچکجثه و چندسم بازمیگردد. نزدیک به ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد انسان تلاش کرد تا اسب را اهلی کند. گمان بر این است که تا سال ۳۰۰۰ پیش از میلاد اسبهای اهلی در جاهای گوناگونی از زمین حضور داشتند. اسبهای زیرگونهٔ caballus اهلی شدهاند، اگرچه بسیاری از آنها در طبیعت آزاد زندگی میکنند. البته اسبهایی وجود دارند که هرگز اهلی نشدهاند؛ برای نمونه اسب شوالسکی تنها زیرگونهای است که واقعاً تاکنون وحشی باقی ماندهاست.
نژاد اسب بسته به خوی جانور، دارای سه دستهٔ مهم است: اسبهای سرزنده یا «پُرحرارت» که میتوانند در سرعتهای بالا داشته باشند، اسب «خونسرد» مانند اسبهای بارکشی و اسبچه که برای کار سنگین و سرعت کم مناسبند، و «اسبهای خونگرم» که از ترکیب دو نژاد دیگر بدست آمدهاند که برای سواریهای با هدف ویژه آموزش میبیند و در اروپا معمول هستند. امروزه بیش از ۳۰۰ گونه اسب در جهان وجود دارد که هرکدام برای هدف ویژهای پرورش مییابند.
اندامهای اسب به گونهای است که به آن اجازه میدهد بیدرنگ سرعتش را در برابر درندگان بالا برد. اسب توان بالایی در نگه داشتن تعادلش در هنگام دویدن دارد، همچنین میتواند بیدرنگ خود را آمادهٔ نبرد یا فرار از دشمن کند. اسبها میتوانند به صورت ایستاده یا نشسته بخوابند. دوران بارداری اسب ماده (مادیان) نزدیک به یازده ماه است. نوزاد اسب که کُرّه نام دارد اندکی پس از آنکه به دنیا آمد میتواند روی پاهایش بایستد و بدود. بیشتر اسبهای اهلی در میانهٔ دو تا چهار سالگی زیر زین یا مهار (برای درشکه) تمرین میبینند. اسب در پنج سالگی کاملاً بالغ میشود و میتواند میان ۲۵ تا ۳۰ سال نیز عمر کند.
انسان و اسب در موردهای گوناگونی به صورت رقابتی یا غیر رقابتی با هم اندرکنش دارند؛ مانند کار به صورت اسب پلیس، کشاورزی، کارهای تفریحی و درمانی. از دیرباز اسبها در میدانهای جنگ کاربرد داشتهاند و به همین دلیل فنها و ابزارهای سوارکاری و کنترل اسب بسیار گستردهاند. محصولات بسیاری از اسب بدست میآید که از آن جمله میتوان به: گوشت، شیر، مو، استخوان، پوست و برداشت مواد دارویی از ادرار مادیان باردار اشاره کرد. انسانها برای اسبهای اهلی، خوراک، آب، پناهگاه، مراقبتهای پزشکی و نعل فراهم میکنند.
واژه اسب (Aspa) (آفریده نیک) که در اوستا آمدهاست، خود یک واژه، از دوره پیش از تاریخ و به احتمال زیاد مادی(پارتی، اوستایی) است، و در پارسی باستان (asa)بوده و در سانسکریت(acva) آمدهاست؛ و بسیاری از نامهای اساطیری در متون کهن از این واژه گرفته شدهاست، به مانند: «اسپریس» به معنی میدان اسب دوانی و «اسپست» به منای یونجه که با تلفظی متفاوت به برخی زبانهای دیگر منتقل شدهاست.
نام اسب همواره با واژههایی مانند چابکی همراه بودهاست. پیشینیان برای اسبهای خود احترام بسیاری قائل بودند به گونهای که صاحب اسب، نیاکان اسب نژادین خود را تا ۱۲ نسل پشت میدانست و به هنگام مرگ اسبش به شدت غمگین میشد.[نیازمند منبع] همچنین اسب را جانوری نجیب نیز میشناسند؛ ولی در هنگام خشم اسب نزدیکی به او بسیار خطرناک است.
اسب را در پارسی میانه و اوستایی نیز اَسپ (asp)میگفتند. نامهای بسیاری از بزرگان ایرانی در روزگار باستان دارای پسوند -اسپ بودهاست (مانند گشتاسپ، ارجاسپ، گرشاسپ، جاماسپ، لهراسپ، ویشتاسپ، هیدراسپ، بیوراسپ، ساتاسپ و …)که نشان از اهمیت این جانور در میان ایرانیان است.در زبان سانسکریت این واژه به ریخت azva بوده که واژه سوار و اسوار نیز در زبان پارسی کنونی از همین ریشهاند. خود این واژه از ریشهٔ واژهٔ هندواروپایی *eḱwa یا eḱwo ریشه گرفتهاست. اسب برای اولین بار در آسیای میانه اهلی شدهاست. سپس به دشتهای ایران راه یافتهاست. در ایران باستان به ویژه دوره هخامنشی اسب نقش بسیار زیادی داشت به اسبهای تربیت یافته پارس میگفتند عربها این کلمه را به فارس معرب کردهاند و آن را به معنی تیزرو و سوار کار ماهر به کار میبرند. اسب حیوانی است که با سرما و شرایط سخت کوهستانی سازگار است بر خلاف شتر که با شرایط گرم و شن زار و سرزمین عربی سازگار بودهاست.
طول عمر و مرحلههای زندگی
طول عمر یک اسب اهلی امروزی به نژاد، روش نگهداری و شرایط محیطی بستگی دارد اما میتوان امید داشت که یک اسب میان ۲۵ تا ۳۰ سال عمر کند. البته گونههای غیرمعمولی وجود دارد که تا ۴۰ سال و گاهی بیشتر هم عمر میکنند. پیرترین اسبی که برای وجود آن سند در دسترس است بیلی پیر نام دارد که در سدهٔ ۱۹ میلادی زندگی میکرده و تا سن ۶۲ سالگی رسیده بود. «شوگر پوف» نام یک اسب از نژاد اسبچه است که توانسته بود لقب پیرترین اسب زنده را از آن خود کند و نامش را میان رکوردهای جهانی گینس ثبت کند؛ این اسب در سن ۵۶ سالگی در ۲۰۰۷ از دنیا رفت.
بدون در نظر گرفتن روز تولد هر اسب، برای بیشتر مسابقهها، هر سال در یک ژانویه در نیم کرهٔ شمالی و در یک اوت در نیم کرهٔ جنوبی به عدد سن اسب یک سال افزوده میشود ولی برای اسبهایی که در مسابقهٔ سواری استقامت شرکت میکنند این معیار برقرار نیست، برای این اسبها حداقل سن اسب مهم است و این سن از روی تاریخ دقیق تولد اسب سنجیده میشود.
اندام و هیکل اسب
اندازه نژادهای گوناگون اسب بسیار با هم متفاوت است، همانند اسبی بزرگ و بالغ و یک اسبچه کوچکجثه.
قد اسبها از جدوگاه آنها سنجیده میشود؛ جایی که گردن به پشت جانور میرسد. این نقطه از آن رو به عنوان مرجع به کار میرود که نقطهای پایدار از دیدگاه کالبدشناسی است. بر خلاف سر یا گردن، ارتفاع جدوگاه با حرکت دادن بخشهای مختلف بدن چون سر و گردن تغییر نمیکند.
اندازه اسبها بسته به نژادشان فرق میکند، ولی به رژیم غذایی هم مرتبط میشود. اسبهای سواری کموزن قدی میان ۱۶۳–۱۴۲ سانتیمتر دارند و وزنشان به ۵۵۰–۳۸۰ کیلوگرم میرسد. اسبهای سواری بزرگتر قدی بالاتر از ۱۵۷ سانتیمتر دارند و اغلب بیشتر از ۱۷۳ سانتیمتر میشوند. آنها همچنین وزنی میان ۶۰۰–۵۰۰ کیلوگرم دارند. اسبهای سنگینوزن اغلب کمینه ۱۶۳ سانتیمتر قد با بیشینهای برابر با ۱۸۳ سانتیمتر، و وزنی میان ۱۰۰۰–۷۰۰ کیلوگرم دارند.
احتمالاً بزرگترین اسب ثبتشده در تاریخ اسبی شایری به نام «سمپسون» بود که در ۱۸۴۸ به دنیا آمد. او ۲۲۰ سانتیمتر طول و ۱۵۰۰ کیلوگرم وزن داشت. امروزه مقام کوچکجثهترین اسب جهان متعلق به تامبلینا است؛ اسبی بالغ و مینیاتوری که مبتلا به کوتولگی است. قد تامبلینا ۴۳ سانتیمتر و وزنش ۲۶ کیلوگرم است.
اسبچه
نوشتار اصلی: اسبچه
از نظر ریشه، اسبچه و اسبهای معمولی هر دو از خانوادهٔ اسبیاناند. تفاوت اصلی میان آن دو در بلندی قد آنها است این تفاوت به ویژه هنگام شرکت در مسابقه مورد توجه قرار میگیرد. اسبچهها و اسبهای معمولی از نظر رُخمان و خوی هم با هم متفاوتند.
استاندارد سنتی برای بلندی یک اسب یا اسبچه در هنگام بزرگسالی، ۱۴٫۲ وجب (۱۴۷ سانتیمتر) است. اگر قد حیوان برابر با ۱۴٫۲ وجب یا بیشتر بود حیوان، اسب خوانده میشود اما اگر قدش کوتاهتر بود، اسبچه دانسته میشد. البته استثناهای زیادی برای این پیمانهٔ سنجش وجود دارد. در استرالیا اسبچه به آنهایی گفته میشود که قدی کوتاهتر از ۱۴ وجب (۱۴۲ سانتیمتر) دارند برای مسابقه در سرزمینهای غربی ایالات متحده، این معیار ۱۴٫۱ وجب (۱۴۵ سانتیمتر) است. فدراسیون ورزشهای سوارکاری، بلندی اندام اسب را در سامانهٔ متری میسنجد و به آنهایی اسبچه میگوید که بدون نعل، قدی کوتاهتر از ۱۴۸ سانتیمتر در جلوگاه داشته باشند؛ که اگر نعل اسب را در نظر بگیریم به ۱۴٫۲ وجب یا ۱۴۹ سانتیمتر میرسیم.
بلندی تنها معیار سنجش اسبچه از اسب نیست. دفترهای ثبت نژاد اسب گاهی اسبهایی دارند که قدشان از معیار ۱۴٫۲ وجب بیشتر یا کمتر است آنها میگوید نه به قد، بلکه به پدر و مادر حیوان باید نگاه کرد و از روی آن نژادش را ثبت کرد. چون اسبچههایی دیده شده که ویژگیهای مشترکی با اسبهای معمولی دارند و گاهی بلندی آنها بیش از ۱۴٫۲ وجب است اما همچنان اسبچه دانسته میشوند.
اسبچهها معمولاً، یال، دُم و در مجموع پوشش ضخیمتری دارند. همچنین به نسبت پاهایی کوتاهتر، قوس شکم پهنتر، استخوانهای سنگین تر، گردن کلفتتر و کلهای کوتاه با پیشانی پهن دارند. این جانور از اسب آرامتر است و در عین حال از هوش خوبی برخوردار است که گاهی از آن برای همکاری با انسان بهره میبرد. اندام کوچک تنها نشانهٔ این حیوان نیست برای نمونه اسبچه شتلند که بهطور متوسط ۱۰ وجب یا ۱۰۲ سانتیمتر است هم یک اسبچه دانسته میشود. در مقابل گونههایی از اسب مانند فالابلا و اسبهای مینیاتوری یا کوچکاندام که بلندی آنها به بیش از ۷۶ سانتیمتر نمیرسد در دفترهای ثبت نژاد به عنوان «اسب بسیار کوچک» ردهبندی شدهاند و نه اسب
رنگ انواع اسب ها
اسبها رنگ بدنهای بسیار متنوعی دارند. اغلب اسب را نخست با رنگ بدنش معرفی میکنند، سپس نژاد یا جنسیت. اسبهای همرنگ از روی تفاوت در وسمهای سفید روی پوستشان شناسایی میشوند؛ وسمهایی که در کنار الگوهای متنوع خال داشتن پوست، مستقل از رنگ پوست بدن به ارث برده میشوند.
بسیاری از ژنهایی که الگوها و رنگهای پوست بدن اسبها را تولید میکنند شناسایی شدهاند. آزمایشهای ژنتیکی کنونی توانستهاند کمینه ۱۳ الل گوناگون مؤثر بر رنگ پوست را پیدا کنند، و پژوهش بر روی یافتن ژنهای جدید مرتبط با ویژگیهای این جانور ادامه دارد. رنگهای اصلی بدن اسبها یعنی کرنگ و سیاه توسطی ژنی کنترلشده توسط گیرنده ملانوکورتین ۱ تعیین میشوند.این ژن با نامهای «ژن گسترش» یا «فاکتور قرمز» نیز شناخته میشود، چرا که فرم مغلوب آن قرمز رنگ است و فرم غالبش سیاه. ژنهای اضافی دیگری سرکوب رنگ سیاه به رنگآمیزی نقطهای را کنترل میکنند؛ عملی که باعث پدید آمدن اسبهای کهر میشود. این ژنها همچنین مسوول تولید همه دیگر الگوهای رنگآمیزی گوناگونی هستند که بر پوست بدن اسبها پدید میآیند.
تولید مثل
دوران باروری اسب نزدیک به ۳۴۰ روز یا بهطور متوسط ۳۲۰ تا ۳۷۰ روز است و معمولاً حاصل آن یک کره اسب است؛ کمتر دیده شده که یک اسب دوقلو به دنیا آورد. اسبها هنگام تولد میتوانند روی پای خود بایستند و اندکی پس از تولد حتی میتوانند بدوند. کرهها بیشتر در بهار به دنیا میآیند. دوران باروزی (تمایل جنسی) مادهها از آغاز بهار تا پاییز و هر ۱۹ تا ۲۲ روز روی میدهد. کرهها پس از چهار تا شش ماه از شیر گرفته میشوند و خوراک معمولی دارند.
از نظر اندام و فیزیک، یک اسب میتواند در ۱۸ ماهگی جفتگیری کند اما برای اسبهای اهلی به ویژه مادهها، کمتر دیده شده که تا پیش از سه سالگی اجازهٔ جفتگیری به آنها داده شود.[۵۷] اسب چهارساله، بالغ دانسته میشود هرچند که استخوانبندی آن تا شش سالگی همچنان رشد میکند. بزرگسال شدن اسبها به نژاد، جنس، روش نگهداری از آنها و ابعادشان بستگی دارد. اسبهای بزرگتر، به زمان بیشتری برای رشد کامل و تغییر بافت استخوانهایشان نیاز دارند و بیشتر طول میکشد تا برخی غضروفها به استخوان تبدیل شود.
بسته به بزرگسالی، پرورش و کاری که از یک اسب انتظار میرود، آنها را در سن دو تا چهار سالگی برای سواری و زیر زین آموزش میدهند.اسبهای مسابقه مانند درساژ عموماً تا پیش از سه یا چهار سالگی زیر زین نمیروند چون ماهیچهها و استخوانهای آنها به اندازهٔ کافی محکم نیست.در این میان نژاد تروبرد یک استثنا است، این اسب مسابقه در برخی کشورها در سن دوسالگی زیر زین میرود. اسبهایی که برای مسابقههای استقامت پرورش مییابند تا پیش از ۶۰ ماهگی (پنج سالگی) بزرگسال دانسته نمیشوند.
نگهداری و مراقبت از اسب ها
اسبها حیوانهایی اند که به چرا میروند. خوراک اصلی یک اسب علوفهٔ با کیفیت است که از یونجهٔ خشک یا چراگاه فراهم شدهاست. یک اسب روزانه ۲ تا ۲٫۵ درصد از وزن بدنش را غذای خشک میخورد. در نتیجه یک اسب ۴۵۰ کیلوگرمی بزرگسال روزانه تا ۱۱ کیلوگرم غذا میخورد.گاهی به جای علف به آنها دانههای غلات که مغذی ترند داده میشود به ویژه اگر اسب جنب و جوش زیادی داشته باشد. هنگامی که به اسب غلات داده میشود هم باید همچنان ۵۰ درصد یا بیشتر از خوراک روزانه اش علف باشد.
اسبها باید به فراوانی آب پاکیزه در اختیار داشته باشند. یک اسب روزانه ۳۸ تا ۴۵ لیتر آب مینوشد. با اینکه اسبها میتوانند به تنهایی بیرون، زندگی کنند با این حال به سرپناهی در برابر باران و باد نیازمندند. این سرپناه میتواند یک جای سرپوشیدهٔ معمولی تا یک اصطبل پیشرفته باشد.
سلامت سُم اسب همواره باید بررسی شود یا نعل آن دیده شود. همچنین زدن واکسن برای پیشگیری از بیماریهای ویروسی و معاینهٔ دندانها توسط یک دامپزشک یا یک متخصص دندان خانوادهٔ اسبیان، ضروری است. اگر اسبها بیرون برده نمیشوند برای سلامت روح و ورزش بدنشان باید تمرین و حرکت روزانه داشته باشند.و اگر بیرون برده میشوند باید آن ناحیه دارای امنیت خوبی باشد و نردههای محکم در پیرامونش باشد. بُرس کشیدن مرتب بدن اسب، برای رشد بهتر موهای بدنش و سلامت پوستش مناسب است.
اندامشناسی و استخوانبندی این حیوان
بدن اسب بهطور میانگین ۲۰۵ استخوان دارد.تفاوت مهم میان استخوانبندی بدن اسب و انسان این است که اسب ترقوه ندارد و پاهایش مستقیم به ستون مهرهها وصل شدهاست برای این منظور یک مجموعهٔ نیرومند از ماهیچه، تاندون و رباط که وظیفهٔ اتصال شانهها به تنه (ناحیهٔ سینه و شکم) را دارند همکاری میکنند. پا و سُمهای اسب هم ساختار بسیار ویژهای دارند. استخوانهای پای آنها متفاوت از آنچه در انسان است پخش شدهاند. برای نمونه، بخشی از بدن اسب که «زانو» خوانده میشود در اصل از استخوانهای مچی تشکیل شدهاند که مطابق با مچ دست انسان هستند. استخوانهای پایینی پا مطابق با استخوانهای دست یا پای انسان هستند. اسب همچنین هیچ ماهیچهای در پاهای خود زیر زانوها و ران خود ندارد و تنها پوست، مو، استخوان، تاندون، رباط، غضروف، و بافتهای مرتبط مخصوصی که سم را میسازند در آن ناحیه قرار گرفتهاند.
سم اسب، نعل اسب و نعلبند
پاهای اسب و گام برداشتنش آنقدر مهم هستند که در فرهنگ غربی ضربالمثلی به شکل «اسبی که پا ندارد، اسب نیست» وجود دارد.سُم اسب از بندهای سرانگشتی، که معادل آن در انسان برابر با سر انگشتان میشود، آغاز میشوند و توسط غضروف و دیگر بافتهای نرم پُرخون احاطه میشوند. دیواره خارجی سم از همان مادهای ساخته شدهاست که ناخن انسان را میسازد.نتیجه چنین چیزی آن است که این جانور با میانگین ۵۰۰ کیلوگرم وزن میتواند بر همان استخوانهایی گام بردارد که گویی انسانی بر سر انگشتانش راه میرود. برای حفاظت از سم در شرایط گوناگون، نعلبندان به درون سم اسبان نعل فرو میبرند. سم همواره به رشد خود ادامه میدهد و در بیشتر اسبهای اهلی نیاز به کوتاه شدن در بازههای زمانی ۵ تا ۸ هفتهای دارد.نعل را میتوان برابر کفش برای اسب دانست. بدون نعل، سم اسبها از راه رفتن آسیبهای بزرگ میبیند. آسیبهایی که گاهی به لنگ شدن اسبها برای همیشه میانجامد.
دندان
دندانهای اسب برای چرا ساخته شدهاست. یک اسب بزرگسال، روی هم رفته ۱۲ دندان پیش (۶ تا در هر فک) در جلوی دهانش دارد. این دندانها برای گاز گرفتن علفها و دیگر گیاهان کاربرد دارد. ۲۴ دندان در دهان اسب برای جویدن ساخته شدهاند که دندانهای آسیاب کوچک و دندانهای آسیاب بزرگ در انتها، پُشت دهان جای گرفتهاند. اسبهای اخته شده چهار دندان اضافه تر در پشت دندانهای پیش دارند این دندانها مانند دندان نیش است. برخی اسبها (نر و ماده) یک تا چهار دندان بسیار کوچک وستیجیال در جلوی دندانهای آسیاب بزرگ دارند. این دندانهای کوچک که «دندان گرگی» نامیده میشوند که معمولاً کشیده میشوند چون در هنگام بستن دهنه به اسب، مزاحمت ایجاد میکنند. میان دندانهای پیشین و آسیاب بزرگ یک فضای تهی وجود دارد که در هنگامی که اسب رام شدهاست، دهنهٔ اسب مستقیم روی لثههایش در آن ناحیه جای میگیرد.
برآورد سن اسب از روی نگاه کردن به دندانهایش به دست میآید. دندانهای اسب همواره در حال رشدند که با جویدن علفها، ساییده و کوتاه میشوند. دندانهای پیشین گذر سن اسب را نشان میدهند. سطح ساییده شدهٔ دندان، دگرگونی شکل ظاهری دندان و تغییر در زاویههایی که در آن ساییدگی دیده میشود، همگی برای یک برآورد نه چندان دقیق از سن اسب مناسباند. البته روشهای نگهداری از اسب و خوراکی که حیوان مصرف میکرده هم بر نرخ ساییدگی دندان اثر میگذارد.
خوراک و تغذیه
اسب جانوری گیاهخوار است. خوراک این حیوان علوفه، چمن و دیگر رشتههای گیاهی است. اسب بهطور پیوسته در تمام روز در حال چریدن است بنابراین در مقایسه با انسان، معدهٔ نسبتاً کوچکی دارد ولی در مقابل رودهای بسیار بلند دارد. این روده جابجایی پیوستهٔ مواد خوراکی و تغذیهٔ بدن را آسان میکند. یک اسب ۴۵۰ کیلوگرمی در روز ۷ تا ۱۱ کیلوگرم غذا میخورد و در یک روز معمولی ۳۸ تا ۴۵ لیتر آب مینوشد. اسبها برخلاف بسیاری از جانوران نشخوارکننده مانند انسان اند و تنها یک معده دارند اما برخلاف انسانها میتوانند سلولز را هضم کنند. هضم سلولز در سکوم و پیش از ورود به رودهٔ بزرگ روی میدهد. اسبها نمیتوانند خوردههایشان را بالا بیاورند برای همین اگر اسبی نتواند خوراکش را به خوبی هضم کند دچار درد شکمی، یکی از عاملهای معمول مرگ، میشود.
خواب
اسبها میتوانند به صورت ایستاده و نشسته بخوابند. آنها به دلیل زندگی در دنیای آزاد پیشفرض یادگرفتهاند که چگونه به خواب سبک روند در حالی که ایستادهاند و درحال چرت زدن بر زمین نیفتند. یک اسب هنگامی که در یک دسته با دیگر اسبها است بهتر میخوابد چون در این هنگام برخی به خواب میروند و برخی دیگر آماده و بیدارند و نگهبانی میدهند. اگر اسب تنها گذاشته شود نمیخوابد چون به صورت غریزی یادگرفتهاست که مراقب خطر باشد و پیرامون را نگاه کند.
برخلاف انسان، اسبها در یک ساعت بخصوص و پیوسته به خواب نمیروند بلکه در بازههای زمانی کوتاه میخوابند. یک اسب از چهار تا پانزده ساعت در روز میتواند ایستاده استراحت کند و از چند دقیقه تا چند ساعت ممکن است نشسته باشد. یک اسب در ۲۴ ساعت شبانه روز ممکن است از چند دقیقه تا چند ساعت در خواب باشد و بیشتر به صورت بازههای کوتاه ۱۵ دقیقهای به خواب برود. به صورت میانگین یک اسب خانگی (اهلی) ۲٫۹ ساعت در روز خواب است.
اسبها نیاز دارند که به صورت نشسته به خواب روند و حرکت تند چشم در خواب را داشته باشند. آنها هر چند روز یک بار باید دست کم یک تا دو ساعت به صورت نشسته بخوابند و به این حالت برسند. اگر به اسب اجازهٔ نشستن و استراحت داده نشود پس از چند روز دچار کمبود خواب میشود و گاهی هم ممکن است ناگهانی بر زمین افتد چون بدون آنکه بخواهد در حالت ایستاده به خواب عمیق (حرکت چشم در خواب) رفتهاست و تعادلش را از دست میدهد. این وضعیت با اختلال حملهٔ خواب که برخی اسبها به آن دچارند، متفاوت است
حواس و رفتار اسب ها
حسهای اسب معمولاً از حسهای انسان توانمندتر است. اسب مانند درندگان باید همواره از رویدادهای پیرامونش آگاه باشد.
شنوایی اسب خوب است و هر گوش آن میتواند تا ۱۸۰ درجه به دور خود بچرخد. در نتیجه اسب توان آن را دارد تا صدای همهٔ ۳۶۰ درجهٔ پیرامونش را مستقیم دریافت کند بدون آنکه نیاز باشد سرش را بگرداند. بویایی آنها از انسان بسیار قوی تر است اما حس کلیدی برای آنها نیست، آنها بیشتر بر بینایی خود تکیه میکنند.
تعادل : اسبها توان بالایی در نگه داشتن تعادل خود دارند. این حس ناخودآگاه اینکه در هر لحظه پاها کجا قرار دارند، در اسب بسیار بالا است. اسب حس لامسهٔ پیشرفتهای دارد، این حس در پیرامون چشمها، گوشها و بینی حساس تر هم میشود. توان حس لامسهٔ اسب به اندازهای است که اگر یک پشه روی هر جایی از بدنش بنشیند، اسب متوجه آن میشود.
چشم یک اسب: اسبها در میان پستانداران خشکی، بزرگترین چشم را دارند، و البته چشمانشان در دو سوی سرشان قرار دارند. با این چشمها، بازهٔ دید اسب به ۳۵۰ درجه میرسد که نزدیک به ۶۵ درجه آن را با هر دو چشم و ۲۸۵ درجه باقیمانده را با یک چشم میبیند. اسبها دید بسیار خوبی در شب و روز دارند اما تنها دو رنگ را میبینند. وضعیت دید آنها از نظر رنگ مانند کوررنگی در انسان است که تنها چند رنگ، به ویژه قرمز و رنگهای مرتبط با آن به صورت سایهٔ سبز قابل دیدن است.
حس چشایی اسبها هم پیشرفته است، برای همین در میان علفها، میتوانند خوراکی را که بیشتر دوست دارند برگزینند و بخورند. همچنین لبهایشان میتواند کوچکترین دانهها را هم جدا کند. اسبها عموماً علفهای سمی نمیخورند اما گاهی دیده شده که با وجود آنکه علفهای سالم در دسترس است اما اسب به سراغ علفهای سمی برود.
جابجایی
راه رفتن اسب به صورت سه گام-سه گام (۱۹ تا ۲۴ کیلومتر بر ساعت)
در حالت طبیعی و پایه، همهٔ اسبها برای جابجایی با چهار گام حرکت میکنند، در حالت قدم رو یا پایه، سرعت اسب بهطور میانگین ۶٫۴ کیلومتر بر ساعت است. اگر به صورت دو گام-دو گام بجهد (هر بار دوپا به صورت قطری) در آن صورت سرعتش به ۱۳ تا ۱۹ کیلومتر بر ساعت میرسد، اگر به صورت سه گام-سه گام بجهد سرعتش به ۱۹ تا ۲۴ کیلومتر بر ساعت میرسد و اگر به صورت چهارنعل بتازد بهطور میانگین به ۴۰ تا ۴۸ کیلومتر بر ساعت میدود.[۸۳] بالاترین سرعت ثبت شده برای تاختن چهارنعل است در بازهٔ زمانی کوتاه، ۸۸ کیلومتر بر ساعت بودهاست.علاوه بر این چهار روش راه رفتن، روشهای دیگری هم وجود دارد که ممکن است بسته به نژاد و ساختار اندام اسب در توان حیوان نباشد.
رفتار
دو اسبچه در حال تیمار یکدیگر
اسب حیوانی است که همواره شکار شکارچیان است در حالی که توان بالایی در پاسخ جنگ-یا-گریز دارد. نخستین واکنش اسب به یک خطر، رم کردن و گریز است با این حال اگر گریز را برای جوانترها ناممکن ببیند در جای خود میایستد و دفاع میکند. البته اسب جانور کنجکاوی است یعنی با اینکه دوست دارد تا از منطقه بگریزد اما پیش از آن، لحظهای درنگ میکند تا از عامل خطر مطمئن شود و اگر برداشتش این باشد که چندان خطرناک نیست معمولاً نمیگریزد. بیشتر نژادهای اسب سواری برای سرعت، چابکی، هوشیاری و استقامت پیشرفته شدهاند. این ویژگی طبیعی نژاد آنها است با این حال امروزه با اصلاح نژادی تلاش شده اسبهایی سربهزیر و فرمانبر تولید شود. اسبها به صورت گله ای زندگی میکنند درحالی که در میانشان هر اسب از رتبهٔ ویژهای برخوردار است و سلسله مراتب دارد. یک گله همیشه یک رهبر دارد و این رهبر بیشتر یک ماده اسب است. همچنین آنها جانورانی اجتماعی اند که میتوانند با جانورانی از گونهٔ خود یا از میان دیگر جانداران و حتی انسان دوستی برقرار کنند. آنها راههای گوناگونی برای برقراری ارتباط دارند از جمله میتوان به درآوردن صداهایی از خود، تیمار کردن، لمس یکدیگر و زبان بدن اشاره کرد. اگر یک اسب تنها بیفتد چیرگی بر آن دشوار میشود اما با آموزش کمکم یادمیگیرد تا یک انسان را به عنوان دوست و همنشین خود بپذیرد و به دور بودن از هم نوعان خود عادت کند. اگر یک اسب تنها بماند و به اندازهٔ کافی همنشین نداشته باشد یا تمرین و آموزش شبیهسازی همنشینی با انسان به جای اسب نداشته باشد دچار بی حوصلگی و ناهنجاری میشود و این مشکل خود را با جویدن چوب، لگد زدن به دیوار، حرکتهای «موجی» (مرتب به عقب و جلو رفتن) و دیگر مشکلات نشان دهد.
هوش و فراگیری اسب
در گذشته باور این بود که اسبها هیچگونه توان درک و فهم ندارند و حیوانات باهوشی نیستند و اگر کاری میکنند از روی رفتارهای کلی گله است. پژوهشهای امروزی نشان دادهاست که آنها میتوانند مجموعهای از کارهای مربوط به شناخت را انجام دهند یا از دید روانی دچار چالش شوند مانند جستجوی غذا یا شناسایی سامانهٔ اجتماعی. یک اسب میتواند تصویرهای دو بُعدی را از سه بُعدی تشخیص دهد. بررسیها نشان داده که یک اسب میتواند مسئله حل کند، سرعت را یاد بگیرد و آموختههایش را در ذهنش نگه دارد. آنها از راه خوگیری، حساسیت زدایی، شرطیشدن واکنشی و شرطیشدن فعال آموزش میبینند. آنها به ابزارهای مثبت و منفی پاسخ میدهند و از آنها یادمیگیرند.همچنین یک اسب میتواند تا چهار بشمارد.
اسبهای اهلی نسبت به اسبهای وحشی با چالشهای بزرگتری روبرو میشوند چون آنها در دنیایی زندگی میکنند که مانند طبیعتشان نیست و غریزهٔ آنها خاموش شدهاست. اسبها زود عادت میکنند و شرایط تازه را میپذیرند، اگر این روش به صورت پیوسته بر آنها اعمال شود به آن بهتر پاسخ میدهند. برخی آموزش دهندگان اسب بر این باورند که «هوش» اسب به هوش تربیتکننده اش بستگی دارد هرچه تربیتکننده از روشهای مثبت تری بهره ببرد شرایط مناسب برای یک حیوان تنها را بهتر فراهم کند اسب بهتر آموزش میبیند. آنهایی که اسب را آموزش میدهند میگویند که جدا از هوش اسب، شخصیت تربیتکنندهٔ آن هم در اینکه آن حیوان به یک محرک چه پاسخهایی میدهد نقش دارد.
خو و اخلاق
اسبها، پستاندارند و جاندارانی خونگرم دانسته میشوند. در این تعریف خونگرم در برابر عبارت خونسرد یا خزندگان خونسرد قرار میگیرد. هنگامی که از اسبها و خانوادهٔ آنها سخن به میان میآید، این عبارتها معنی تازهای به خود میگیرند. برای اسب، عبارتهای خونگرم یا خونسرد برای اشاره به خوی حیوان است و نه تنظیم دمایی بدن آن. همچنین عبارت «پُرحرارت یا پر خون» (Hot blooded) هم وجود دارد و برای اشاره به اسبهایی است که بسیار حساس و پُر انرژیاند. عبارت «خونسرد» برای اسبهایی است که ساکتتر و آرامترند. گاهی پُرحرارت به «اسبهای سبک» یا «اسبهای سواری» گفته میشود درحالی که اسبهای خونسرد در ردهٔ «اسبهای کار» و «اسب بارکش» جای میگیرند.
اسب های خون گرم و خون سرد : اسبهای شرقی مانند اسب عرب، اسب ترکمن آهال-تکه، اسب بَربَر (شمال آفریقا) نژادهای تازهٔ اسب ترکمن مانند تروبرد از جمله اسبهای پُرحرارتاند. این اسبها زود یادمیگیرند، شجاع و سرزندهاند و به دلیل چابکی و سرعتشان پرورش داده میشوند. اسب پُرحرارت، اندامی لاغر با پاهایی کشیده دارد.نژاد این اسبها نخستین بار از خاورمیانه و شمال آفریقا به اروپا آورده شد. در آن هنگام پرورش دهندگان اروپایی بر آن بودند تا این اسبها را برای مسابقه و سوارهنظام نزد خود پرورش دهند.
اسبهایی چون تراکهنر و هانوفری اسبهایی «خونگرم» دانسته میشوند. اسبهای خونگرم از جفتگیری اسبهای بارکش و جنگی اروپایی با اسبهای سبک عربی پدید آمدند. از ترکیب این دو، اسبهایی دونده با اندازهای بزرگتر و خویی آرامتر از اسبهای پرحرارت پدید آمد. اسبچههای با ویژگی خونگرم برای سوارکاران با اندام کوچکتر پرورش داده میشوند. خونگرمها به عنوان «اسب سبک» یا «اسب سواری» دانسته میشوند.
در حالت کلی اسب خونگرم از جفتگیری اسب خونسرد با اسب پرحرارت بدست میآید .اما امروزه عبارت خونگرم بیشتر برای اشاره به زیرمجموعهای از اسبهای مسابقه که برای شرکت در مسابقهٔ درساژ و پرش با اسب تمرین میبینند بکار میرود. اسبهایی چون Cleveland Bay و Irish Draught همگی خونگرمند.
اسبهای سنگین با اندامی عضلانی را به عنوان «اسبهای خونسرد» میشناسند. آنها را به دلیل توان ماهیچهای و خوی آرام و صبورشان پرورش میدهند. مردم با کمک آنها بارهای سنگین را جابجا میکردند. گاهی به این اسبهای «غولهای نجیب» هم گفته میشود. از جمله اسبهای باری میتوان به نژاد بلژیکی و کلایدزدیل اشاره کرد.برخی از این اسبها مانند پرچرون سبکتر و چابک ترند و درکشیدن بار یا شخم زدن زمین در اقلیم خشک به کار میآیند.دیگران مانند شایر آرامتر و نیرومندترند و برای شخم زدن خاکهای رسی کاربرد دارند.برخی اسبچهها هم در دستهٔ خونسردها جای میگیرند.
چگونه بهترین اسب را انتخاب كنيم ؟
اسبهايي كه اشكال اندام و يا اخلاقي متفاوت دارند:
درچندين سال گذشته توليد اسب پيشرفت شاياني كرده است. اسبهاي ورزشي امروزه از كميت قابل توجهي برخوردارند. عليرغم اين نكات بايد بدانيم كه هيچ اسبي كامل نيست. همه آرزوي داشتن اسبي كامل داريم، ولي پيدا كردن آن چندان هم ساده نيست. هنر تربيت اسب پي بردن به تواناييهاي بالقوه اسب و پرورش آن تا حد ممكن است .بايد بدانيم كه چگونه و تا چه اندازهاي ميتوانيم به نقائص اخلاقي و اندامي اسب پي ببريم. اين آگاهي نياز به تجربهاي گران و كار كردن سالهاي متمادي با اسبهاي مختلف دارد.
بايد بدانيم كه تربيت هر اسب با اسب ديگر متفاوت و داراي راز و رمز خاصي است. ولي چهارچوب كلي آن همين اصول اوليه تربيت اسب است كه دربارهاش بحث كرديم. به هرحال روشهايي وجود دارند كه درباره نحوه كار با اسبهايي كه خوش اخلاِق نيستند و نقصي در اندامشان وجود دارد، بحث ميكنند. معني اين بحث اين نيست كه مباني اصول اوليه ناديده گرفته ميشوند بلكه عليرغم مشكلات، فقط ممكن است اين اصول جابهجا شوند.
اسب تنبل:
اسب تنبل سوار را به جنون ميكشد. در ابتدا ميبايست پيبرد كه اسب ذاتاً تنبل است يا اين كه دلائلي باعث اين تنبلي است. به عنوان مثال، ممكن است اسب به آمادگي مطلوب نرسيده باشد. مثلاً چاقِ يا لاغر باشد، بيمار بوده و يا اثرهاي سوار را نميفهمد. بهتر است اسب تنبل را همراه با اسبي چالاك به صحرا ببريم. اگر او همچنان ميل به حركت نداشت، سوار اثرها را قويتر كند. و در موقع مناسب او ضربات مقطع و شديد شلاِق را به كار خواهد گرفت و اگر اسب به جلو پريد بايد او را نوازش كرد. اين تمرين بايد تا آن جا كه تكرار شود تا اسب منظور سوار را دريافته به سادگي به اثرها جواب دهد. مهم اين است كه سوار اسب را به حركت به جلو وادار كند. او ميبايست اين فشارها را به مرور كاهش دهد تا اسب را نسبت به آنها بيتفاوت نشود.
اسب كله شق:
اين گونه اسبي قادر به تحرك و اعمال قدرت است و مايل نيست آنها را در خدمت سوار كار بيتفاوت بگذارد. و نكته اين جاست كه اسب پي ببرد سوار آنقدرها خبره و مصمم نيست. اسب به سرعت به اين موضوع پي برده و سردست ميزند و مشكل بتوان اين حركت را از سرش انداخت. براي حل اين مشكل سواري مورد نياز است كه به زين چسبيده و بدون اين كه اسب اجازه نافرماني بدهد او را به جلو هدايت كند. به محض اطاعت اسب سوار بايد او را نوازش كرده و اطمينان اسب را جلب كند. به محض اين كه سوار احساس كند اسب ميخواهد رم كند و يا سردست بزند، بايد يكي از دستجلوها را كشيده و مانع حركت او شود و دقت كند كه حركت طولاني نباشد، چه ممكن است اسب روي سواركار بغلتد.
اسب اصیل ایرانی ( اسب عرب ایران اسب نسایی )
اسب عصبي:
اين گونه اسبها در روبرو شدن با موقعيتهاي غيرمعمول از قبيل صداي غريب، و حركتهاي سريع و يا پرچم رم ميكنند: اين گونه اسبها در اثر كار دقيق و نگهداري صحيح و حوصله آرام ميشوند. اگر اسب در حركت عصبي است و يا از اشياء روي زمين رم ميكند، كار بسيار مشكل خواهد شد. تجربه من نشان داده كه اين گونه اسبها هرگز كاملاً آرامش پيدا نميكنند. مربي فقط بايد محدوديتها را در نظر بگيرد و برعكس حساسيتهاي زيادي و يا عصبيتهاي خاصي ميتواند مورد استفاده قرار بگيرد. خود من ترجيح ميدهم با اسبي سرحال، اگر چه كمي عصبي و نگران كار كنم تا اسبي تنبل. اسب عصبي براي سواركاري با حوصله بدون حركت اضافه و آرام روي اسب، هديهاي آسماني است. چنين اسبي كمترين اثرها را نياز دارد و سوار هم كه آرامش خود را روز او حفظ ميكند و زماني ميرسد كه اسب اثر ساِق را پذيرفته و به جلو رانده ميشود. در اين بازي برنده سواركار با حوصله است ولي سوار كار بيحوصله هيچگاه نبايد اسب عصبي سوار شود.
بد اخلاقي:
اسب با خصوصيات اخلاقي و اندام خاصي خود به دنيا ميآيد. با استفاده از اصول صحيح آموزش و محيط سالم ميتواند اسب را براي سواري دادن به كار كشيد. از طرف ديگر چنانچه روش آموزش و نگهداري غلط در پيش گرفته شود، نتيجه عكس آنچه گفته شد خواهد بود. اصلاح مشكلات طبيعي اسب مشكل است. تجربه ثابت كرده است كه عليرغم صرف وقت و تلاش مضاعف چنانچه موفقيتي مناسب بهوجود آيد مشكل نهفته خودنمايي خواهد كرد.
نامتناسب بودن اندام:
امروزه اسبهايي كه داراي مشكلاتي در اندام هستند به ندرت براي فروش به عنوان اسب ورزشي ارائه ميشوند. اگر اين عدم تناسب فقط مربوط به ضعف دست و پاها و مفاصل باشد، با مراقبت و پيگيري و حفاظت ميتوان اين نقاط ضعيف آنها را همراه با پرورش ساير اندامها پروراند. البته گفتن اين مطلب بسيار ساده و عمل آن بسيار مشكل است.
اسب نژاد آخال تک
اسبي كه عقبش بلندترازجلوست:
از آن جا كه اسبهاي جوان هنوز به كاملترين مرحله رشد نرسيدهاند، معمولاً عقبشان بلندتر از جلويشان است و در نتيجه وزن روي دستهايشان ميافتد. اگر پس از رشد كامل اين نقيصه برطرف نشود اين چنين اسبي براي درساژ مناسب نيست. براي پرش نميتوان آن را نقص به حساب آورد، چرا كه اسبهاي «هالاوآلا» برنده مدالهاي المپيك شدهاند.
در تمرينها نبايد از اين اسبها خواسته شود كه در زمان طولاني با سر پايين و كشيده حركت كننده، حتي در زمان استراحت هم بايد براي حفظ تعادل سرو گردن را كمي بالاتر بگيرند.
كمر كوتاه:
بديهي است كه پاي اين گونه اسبها به راحتي به زيرآمده و تجمع آنها سادهتر است. از طرف ديگر آنها همواره با مشكل كمر مواجهاند. كمر كوتاه نيازمند گردن بلند است تا به نرمش آن كمك كند. اگر طول گردن اسب بلند نباشد در عمل مشكل بتوان پاهاي اسب را به زير كشيد. اين گونه اسبها خوش سواري نيستند. اسبهاي كمر كوتاه فقط زماني به حداكثر توان ورزشي ميرسند كه سوار توجه خاصي به تمرينهاي به جلو و پايين كشنده مبذول كرده و دستهاي بسيار نرمي داشته باشد.
نامتناسب بودن گردن:
امروزه اين اسبها كمتر براي فروش ارائه ميشوند. اگر علاوه برنامتناسب بودن گردن فك پايين هم سنگين و بزرگ باشد، احتمال درست كردن چنين اسبي خيلي ضعيف است. بزرگي و سنگيني فك پايين به اسب اجازه نميدهد به آبخوري شود. چرا كه استخوان بزرگ فك پايين روي گردن فشار آورده و اجازه فعاليت را از آن ميگيرد. من پيشنهاد ميكنم با چنين اسبي كار نشود.
بعضي از اشكالات گردن مثل شكستگي از مهره سوم ناشي از دستهاي خشن سواركار است، به هنگام تربيت اسب جوان يا اسبي كه در اثر بدسواري خراب شده است، بايد پيرو همان اصولي بود كه اسب از عقب به جلو درست ميشود، نه اين كه روي سر و گردن او فشار آورده و آنها را از كار بياندازيم.
اسبهايي كه داراي گردن قوي مانندي هستند معمولاً برقرار تماس با دهان آنها مشكل است. براي تربيت اين گونه اسبها بايد تلاشي مضاعف داشت و برنامه آموزشي طولاني مدت و سخت از جهت سواركار – براي آنها در نظر گرفت. و اگر قصد داشته باشيم آنها را زود به بهرهبرداري برسانيم موجب شكستن گردن از مهره سوم ميشويم. وقتي كه اسب سرو گردن خود را جلو و پايين كشيده به دنبال آبخوري ميرود ميتوان آموزش او را ادامه داد. اگر از اسبي با اين خصوصيات خيلي زود بخواهيم سرو گردن را افراشته كند، عضلات ناحيه جدوگاه او لقتر شده و ديگر اصلاح نميشود.
اين نوع گردن انعطافپذير است ميتواند آن را جمع كرد و يا به طرفين انحناء داد كه باعث جابجائي گردن شده و شانه خارج را به طرف خارج متمايل ميكند. راندن اين گونه اسبها به جلو بسيار مهم است. اگر اسب آبخوري را قبول نميكند، آبخوري كلفتتري استفاده كنيد. در حركت روي قوسها اثرهاي دست و وزن و پاي خارج قويتر باشند. براي ريشهكني اين نقيصه بايد عضلات زيرين گردن را قوي كرد و با راندن اسب به جلو و واداشتن او براي كشيدن سرو و گردن به جلو و پايين اين امر ميسر است.
گردن گوزني:
عضلات زيرين اين گونه گردن بسيار بزرگ هستند. براي اسبي اين چنين كشيدن گردن بسيار مشكل است. بايد عضلات زيرين گردن را آب كرده و عضلات بالائي را پرورش دهيم و ميتوان اسب را با بغل بندهايي كه پايينتر بسته شدهاند و يا تعليمي ثابت كه سر او را پايين نگه ميدارد سوار شد. اين گونه اسبها كمر منقبض دارند. كار روي كاوالتي و پرشهاي ژيمناستيكي براي نرم كردن كمر آنها بسيار مفيداند.
شكل غلط كمر:
اسبهايي كه طول كمر آنها – كوتاه يا بلند – غلط است همواره از آن دستهاي نيستند كه براي كار مشكل داشته باشند. اسبهايي كه كمر آنها بلند است معمولاً خوش سواري هستند. اگر عضلات كمر آنها بين جدوگاه و تهيگاه به خوبي پرورانده شده باشند، مشكلي براي كار نخواهند داشت و برعكس كمربلند و نرم مزيتي است براي تربيت او. به هرحال اگر كمر آنقدر بلند باشد كه پاها نتوانند خود را به مركز ثقل برسانند، طول گامها كوتاه شده و اين گونه اسبها براي درساژ مناسب نيستند، ولي براي پرش و سه روزه مناسبترند، چرا كه در صورت ارتكاب اشتباهي، از كمر خود به عنوان ستوني متعال كننده كمك ميگيرند. بايد به هنگام شروع آموزش چنين اسبي در نظر داشت كه، كمربلند را نميتوان با آموزش كوتاه كرد، فقط ميتوان با نيم توقف و حركتهاي انتقالي متوالي در تمرينها شلنگهاي او را كشيدهتر كرد.
كپلهاي افتاد يا بُز كپل:
زاويه مفاصل خرگوشي اين گونه اسبها حاده است و نميتوان آنها را آنقدر پرورش داد كه قوي شده و نهايت فعاليت را داشته باشند. آنها مناسب پرش نيستند و براي درساژ هم بايد با احتياط به طرف آنها رفت. اين چنين اسبهايي، پاهاي خود را به راحتي به زير ميكشند ولي فشار مضاعفي روي كمر خود وارد ميكنند كه مشكل زاست. آنها را همواره بايد با قدرت و حداقل تجمع به جلو حركت داد.
نقص در پاها:
آموزش اين اسبها محتاطانه است. سوار كار بايد چگونگي كار با اين اسبها را دقيقاً برنامهريزي كرده باشد. هر دو نقيصه به يكسان فشار بيش از اندازه برروي مفاصل خرگوشي وارد ميكنند.
هر دو گونه بايد تمرينهاي تجمعي محدود داشته باشند. تجربه به من نشان داده كه با اسب مفصل گاوي ميتوان بيشتر كار كرد، چرا كه فرسايش اين نوع مفاصل كمتر از بقيه انواع مفاصل خرگوشي هستند.
با تمرينهاي روي دو محور و شانه به داخل ميتوان تعادل برقرار كرد، اما مشكل بتوان به درجاتي از موفقيت اطمينان داشت. در جائي كه ميتوان با اسب سالم كار كرد، بهتر است از كار كردن يا خريدن اسبهايي كه مشكل اندامي و اخلاقي دارند بپرهيزيم.
اصول تغذيه و خوراک اسب
اسبي كه تشنه و يا گرسنه است و يا بد تغذيه مي شود هيچگاه به درستي سواري نمي دهد . غذا بايد داراي دو خاصيت عمده باشد ، حرارت بدن اسب را ثابت نگهدارد و انرژي لازم را براي زنده ماندن در درجه اول و سپس كارهاي اضافه خواسته شده او را تامين نمايد.
غذا بايد متناسب با كار و سن و وزن اسب بوده و تامين كننده نيازهاي رشد و انرژي او باشد. ( براي اسبي با متوسط 10 سال سن و 160 سانتي متر قد و 400 كيلو وزن كه در روز بين دو تا چهار ساعت كار مي كند 4 كيلو خوراك و 4 كيلو جو كافي است . آب تميز و بهداشتي همواره بايد در دسترس اسب باشد . مگر به هنگام خستگي زياد و يا عرق دار بودن بدن .
آب 60% وزن بدن را تشكيل مي دهد و عامل جذب غذاست ، 78 تا 82 درصد از خون را تشكيل مي دهد . حرارت بدن را تنظيم و به دفع مواد زايد كمك مي كند معده اسب نسبت به جثه او كوچك بوده و به تعدد دفعات غذا به مقدار كم به او فرصت هضم آسان و راحت تر را مي دهد .
غذا بايد حاوي مواد ازته ، چربي ، مواد هيدرو كربنه ، مواد معدني و ويتامين ها باشد . كه انواع صيفي ( يونجه ، شبدر ، ذرت ) غلات (جو ، چاودار) و ميوه ها تامين كننده نيازهاي حياتي اسب مي باشند .
پرخوري و يا كم خوري هر دو زيان آور هستند .
نكاتي در مورد تغذيه اسبهائي كه در مرتع و يا پادوك هستند :
اسبهائي كه در طول فصول سرد در مرتع به سر مي برند بايد تغذيه اضافي داشته باشند . گله عادت دارد در اطراف دروازه ها و هر جائي كه خوراك باشد تجمع كند كه اين خود موردي است براي جنگ و دعوا .
براي به حداقل رساندن اين موارد بايد به نكات ايمني زير توجه داشت :
- – به تعداد اسبها بايد ظروف خوراك تعبيه شود كه بهتر است يك ظرف هم اضافه باشد تا از سرشاخ شدن آنها با يكديگر جلوگيري كند .
- – ظروف خوراك هرچه بيشتر از هم فاصله داشته باشند .
- – بسته هاي علوفه هم تا حد ممكن از يك ديگر دور باشند .
- – تعداد بسته هاي علوفه بيشتر از تعداد اسبها باشد .
- – تغذيه يكي دو اسب در داخل گله ايمن تر است تا آنها را جدا كرده و در محل ديگري تغذيه كنيم .
- – هرگز با ظرفي مملو از خوراك ميان گله اسبها نرويد .
- – علوفه هاي سمي متنوعي وجود دارند كه خوردنش براي اسب كشنده است و مي بايست هرگونه گياه سمي در اسرع وقت از مرتع و اطراف حصارها تا آنجا كه ممكن است جمع آوري و نابود شود
- – اگر مديريت نگهداري و مراقبت مزرعه ، پادوك و يا مرتع قابل قبول باشد ، محيطي امن آرام و ساكت براي آرامش و چراي اسبها آماده كرده ايد .
استانداردهاي محل نگهداري اسب : ( پرورش اسب )
اصطبل اسب : از آنجائي كه اسب بيشتر اوقات شبانه روز را در اصطبل بسر مي برد محل نگهداري او بايد داراي شرايط زير باشد :
- – آفتابگير باشد ، تا هم خود اسب و هم محيط اطراف او در معرض تابش نور خورشيد بوده و در معرض امراض ناشي از عدم تابش نور قرار نگيرد. اسب بطور مداوم خود را تخليه ميكند و محيطي مناسب براي رشد و نمو ميكروبها بوجود مي آورد و ميكروب امراضي از قبيل كزاز در محيط آلوده اصطبلي بدون نور آفتاب ، براحتي زندگي مي كنند.
- – داراي فضاي كافي بوده تا اسب براحتي در آن گردش كرده و بخوابد و بلند شود . اسبها در صورت احساس امنيت و داشتن فضاي كافي براحتي مي خوابند .
- – حرارت ثابتي داشته باشد .
- – ديوارهاي آن از مصالحي ساخته شده باشد كه در اثر سايش اندامهاي اسب با آنها ،او را زخمي نكند .
- – آخورها و كف آن قابل شستشو باشد و هر چند روز يكبار بخصوص آخورها ، تميز شوند . بستر نرم و پوشيده از كلش يا خاك اره باشد تا براحتي قابل حمل و نقل بوده و هرچند روز يكبار تعويض شوند .
- – درب و يا دربها به اندازه كافي فضا براي ورود و خروج اسب داشته باشند .
- – حصارهاي بين اتاقكها طوري تعبيه شوند كه اسبها براحتي يكديگر را ديده و از مصاحبت با يكديگر لذت ببرند .
اسب در مزرعه ، پادوك يا مرتع : اسبها بايد مدتي آزادانه در مرتع ، مزرعه ، پادوكها رها باشند . گذشته از علف كه غذاي طبيعي اسب است ، وقت گذراني در محوطه باز به او آرامش مي دهد . بعضي از اسبها به طور دائم آزاد هستند و برخي به تناوب ، هفته اي يا ماهي را آزادانه سر مي كنند . اسبهاي درون اصطبلي كه تمام مدت هم زير فشار كار هستند معمولا تعطيلات خود را در محوطه آزاد مي گذرانند . مهم نيست اسب چه مدت آزاد باشد ، مهم اين است كه اطمينان داشته باشيم حصار محوطه اي كه در آن رها شده ايمن است.
آنچه را كه بايد درفضاي آزاد مد نظر داشت ، قبل از آنكه اسب را رها كنيم نكاتي زير است :
حصار اسب
دو نكته اساسي دررابطه با حصار وجود دارد ، اول اينكه به اسب آسيب نرساند ، دوم امكان فرار نداشته باشد . حصاري كه به درستي تعبيه نشده است ، اسب را به مخاطره انداخته ، به او آسيب هم مي زند . هر حصار نا امني ممكن است باعث شود تا اسب با پريدن از روي آن ، شكستن آن يا فشار و پائين كشيدن آن ، فرار كند .
حصارهائي كه پايه هاي عمودي و اتصال هاي افقي چوبي دارند .
اين نوع حصارها گرانترين و بهترين نوع حصار محسوب مي شوند . در اين نوع حصارها دو يا سه نرده روي دو پايه نصب مي شوند . اين نوع حصارها پس از نصب بايد به درستي نگهداري شده و هر پايه يا نرده شكسته بلافاسله ترميم و يا جايگزين شود . چوب هاي اين نوع حصار بايد ايزوله شوند تا در مقابل هوا و جويدن اسب مقاومت كنند.
پايه هاي چوبي و سيم:
هزينه اين نوع حصارها كمتر است. ممكن است رديف بالا را نرده چوبي استفاده كرد و يا سه يا چهار رديف سيم از روي هر پايه عبور داد . سيم ها بايد به خوبي كشيده شده و روي هر يك از پايه ها محكم شوند . ارتفاع سيم رديف زيرين از زمين در حدود 45 سانتيمتر است تا اسب نتواند دست و پاي خود را از زير رد كرده و گير بيفتد. اگر ارتفاع سيم زيرين بيش از حد باشد ، ممكن است اسب سر خود را هم از زير آن رد كند .
حصار هاي الكتريكي:
اين نوع حصارها بيشتر براي تفكيك استفاده مي شود و زماني كاربرد دارد كه اسب از وجود آن آگاه بوده و به عملكرد آن پي ببرد .
در اين نوع حصارها احتمال خطر براي انسان و بخصوص اطفال وجود دارد . بهترين روش نمايان كردن چشم انداز آنست كه در فواصلي علامتي از پارچه يا پلاستيك به آن وصل مي كنند .
درختچه
اين نوع حصار بايد به اندازه كافي انبوه باشد تا امكان فرار را از اسب بگيرد و در عين حال بايد در تعبيه درختچه هائي استفاده كرد كه سمي نبوده و تيغ و خار آنها اسب را به خطر نياندازد . از اين نوع حصارها بعنوان سرپناه هم مي توان استفاده كرد .
ديوار
عرض و ارتفاع اين ديوارها بايد طوري باشد كه هم جلوي پريدن اسب از روي آنها را گرفته و هم در اثر لگد زدن نريزد .
حصارهاي نامناسب عبارتند از :
حصارهاي توري
اين نوع حصارها اسب را ترغيب مي كنند كه دست يا پاي خود را داخل آن فرو كرده و گير بيفتد.
ويا حصارهائي كه پايه هاي نرده مانند نوك تيز دارند و نرده هاي آن هم سيمي است ، سرهاي نوك تيز پايه هاي اين نوع حصارها اسب را زخمي ميكنند.
سيم خاردار
از اين نوع حصارها در اغلب مراتع استفاده مي شود . اگر اسب خود را براي خاراندن به خارهاي اين سيم بمالد زخمي مي شود . اگر از اين نوع حصار استفاده كرديد بايد از استحكام سيم ها بطور دائم اطمينان داشته باشيد. سيم ها بايد محكم و كاملا كشيده شده باشند . اگر سيم از جاي خود رها و آزاد شود ، به دو ردست و پاي اسب پيچيده و آن را به شدت زخمي مي كند. اطراف خارجي حصار هم بايد بطور دائم مراقبت شود تا علوفه در دسترس اسب به هنگام كشيدن سرش به بيرون براي چريدن آنها سمي نبوده و آسيب رسان هم نيستند. هر نوع نارسائي در حصار بايد به فوريت برطرف شود .
دروازه
دروازه بايد به اندازه كافي عريض باشد تا اسب ها و خودروها يه راحتي از آن عبور كنند و همواره در شرايط مناسب باشد تا در استفاده از آن به زحمت نيفتيم . دروازه بايد طوري تعبيه شود كه انسانها به عبور از روي آن تشويق نشوند . اينگونه دروازها گاهي از لولا و يا از جا در رفته غير قابل استفاده مي شوند . چفت ها بايد بالا و پائين تعبيه شود تا در لنگر نياندازد.
موقعيت قرار گرفتن درب ورودي براي دسترسي بسيار اهميت دارد . درب ورودي كه رو به جاده اي پر رفت و آمد تعبيه شده چندان قابل توجه نيست . براي عبور و مرور اسبها ايجاد خطر كرده و دزدي اسب را هم ساده تر مي كند .
دسترسي به درب ورودي بايد راحت ، ساده و داراي امنيت كافي باشد .
معرفی نژاد های برتر اسب :
امروزه بیش از ۳۰۰ نژاد گوناگون اسب در جهان وجود دارند.
نژادهای مختلف
نوشتار اصلی: نژادهای اسب
نژادهای گوناگون اسب به دلیل نیاز به دارا بودن ویژگیهای مشخص در اندامشان، که برای انسانها سودمند بودند، پدید آمدند.[۱۲۴] از این رو، نژادی خالصشده اما قویهیکل همچون اندلوس برای مصارف باربری و سواری – و البته با تمایل به انجام درساژ – شکل گرفت.[۱۲۴] اسبهای سنگینوزن به دلیل نیاز به انجام کارهای سنگین در کشتزارها و کشیدن گاریهای سنگین پرورش یافتند.[۱۲۵] دیگر نژادها نیز برای کارهای سبک کشاورزی، سوارکاری و ورزش، یا صرفاً زیبایی و به عنوان جانور خانگی پرورش یافتند.[۱۲۶] بعضی نژادها حاصل ترکیب نژادهای گوناگون در طی صدها سال هستند ولی نیاکان بعضی دیگر یک نر مولد مشخص یا تعداد محدودی مولد آغازین بودهاند. در غرب، این روند انتقال ویژگیها از یک والد به نسل پس از خود در دفترچههایی ویژه به ثبت میرسید. از قدیمیترین این دفترچهها میتوان به دفترچه عمومی پرورشگاه اشاره کرد که دفتری شجرهنامهوار از اسبهای گوناگون بود که در سال ۱۷۹۱ آغاز به ثبت کرد.[۱۲۷]
امروزه بیش از ۳۰۰ نژاد گوناگون اسب در جهان وجود دارند که می توان به اسب های زیر اشاره کرد :
اسب اصیل ایرانی ( اسب عرب ایران اسب نسایی )
اسب ترکمن
کوارتر (quarter)
آپالوسا (appaloosa)
فالابلا (falabella)
شایر (shire)
هانوورین(Hanoverian)
فریزین (Friesian)
اصیل اسپانیایی (آندالوزین andalusian)
نژاد آخال تِکِ
اسب کاسپین (خزری)
بارب (Barb)
درباره انواع اسب های معروف لطفا این مطلب را که کامل تر می باشد مطالعه بفرمایید ….
نژاد های مطرح اسب ایران
ردیف | نام اسب | مامن اصلی اسب | جمعیت نژادی | قد |
1 | اسب عرب | خوزستان | 5000ـ2500 | 148 |
2 | اسب ترکمن | ترکمن صحرا | 2000 | 155 |
3 | اسب کردی | کردستان | 1000ـ500 | 145 |
4 | اسب خزر | سواحل خزر | 400 | 120 |
5 | اسب طالشی | هشتپر | 40000 | 140 |
6 | اسب قره باغ | پارسآباد مغان | 100 | 142 |
7 | سیستانی | سیستان | 50 | 140 |
8 دره شوری فارس
پرورش اسب، صنعتی پولساز
صنعت اسب در دنیا همیشه یکی از صنایع پول ساز با گردش مالی بالا بوده است چون از یک سو افراد بسیاری به نگهداری و پرورش اسب علاقهمند بودهاند و در آن سرمایهگذاری کردهاند و کم کم آن را به شکل اقتصادی در آوردهاند و برای آن با تبلیغات و رسانههای جمعی بازار ايجاد کردهاند که اين بازار به سرعت به سمت حرفهاي شدن پیش میرود . از سوی دیگر دولتها همیشه در حال گسترش فعالیتهای مرتبط با اسب بودهاند از دو منظر، یکی سرگرمي و دیگری اشتغالزایی.
جنبه سرگرمي گاه استفادههای سیاسی نیز در بر داشته است بدین صورت که با ايجاد مسابقات و کمک به تولید و ايجاد رقابت بین تولیدکنندگان از اسب به عنوان یک ابزار ساده و کم هزینه برای سرگرم کردن مردم استفاده کرده است و از دیدگاه دیگر بخش اشتغالزایی، صنعت اسب یکی از صنایع بسیار اشتغالزا است از تولید تا نگهداری و آموزش اسب برای مسابقات و خدمات وابسته و تولید لوازم سوارکاری که هنوز به صورت دستی تولید میشوند و فروش بالایی هم دارند. البته اين بدان معنی نیست که نباید با تکنولوژی در تولید پیش رفت.
- bostane
- مهر 22, 1397
- 7697 بازدید
9 دیدگاه برای “از صفر تا صد پرورش ، نگهداری ، مراقبت و خرید اسب با نکات ریز”
خیلی خوب و جامع بود
بادرودوارزوی توفيق درپرورش اسب درایران،اینجانب ازخانواده های قدیمی درسیستان هستم که نسل اندرنسل به نگهداری وپرورش اسب نژادسیستانی بوديم، متاسفانه باخشکسالی های
اخیرکه نزدیک به سی سال است وهزینه بالای نگهداری ونبوداب
وعلوفه این نژاداسب باتمامی مقاومتی که در مقابل شرایط آب وهوایی که جی،پی،تیت،در۱۵۰سال قبل که انگلیسی هادرسیستان بودندواسب هایشان می مردندتحقیق کرده که اسب بومی سیستان باشرایط بداقلیمی سازگاری داردحال ازشماخواهشی دارم که اگرامکان داردبه ماکمک کنیددرجهت احیانژادسیستانی، ،،بدرودمحمدعلی میر
خیلی خوب منم میخوام پرورش بدم انشالا
سلام عالی بود .ولی یه سوال .وقتی کسی نزدیک به کره ی اسب میشه اسب مادر به ان حمله میکندولی اگر صاحب مهربانی داشته باشد که با او اشنایی کامل داشته باشد و صاحبش به کره نزدیک شود و بخواهد به ان علوفه بدهد باز اسب مادر به صاحب حمله میکند؟
واقعاعالی کلی تجربه کسب کردیم متشکر
واقعا عالی با سپاس
سلام
بسيار علمي و دقيق؛ پيشنهاد مي شود كه جنبه هاي اقتصادي پرورش اسب و همچنين نژادهاي ايراني به تفكيك نيز بررسي شوند.
از زحمات نويسنده و تدين كننده متن تشكر مي كنم
لذت بردم از مطالعه اش
عالی بود
بی نظیر
ممنون از نویسندش